Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers Lilypie - Personal pictureLilypie First Birthday tickers
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستاره های طلائی
نویسنده :  سمیه

 

یه رازی باید باشه تو شب ... که فرشته های آسمونی تو دل من شب که میشد اعلان وجود می کردند .... می خواستند تندی بیان تو بغلم ... شب که شد خیلی زودتر از اون روزی که باید می اومدی ... اونقدر وول خوردی تو دلم که فهمیدم بی قرار اومدنی ... اومدن به این دنیای بزرگ ... خیلی بزرگتر از حد تصورت ... بزرگتر از همه ی مقیاسهای توی ذهنت ... بزرگتر از تو دل من ... مامن آرامبخش 9 ماهت عزیزم ...

شب که تو صبح حل شد ... جمعه صبح که آفتاب زد ... تو اومدی .. با قشنگترین نواها آوای گریه سردادی ... دومی بودی اما همه ی وجودم ترس بود تا وقتی حالتو پرسیدم ... تا وقتی خانوم پرستار همون لحظه که پا تو دنیا گذاشتی گونه ات رو به گونه ام مماس کرد و بعد ... حجم عظیمی از عشق ... از مهر ... از آرامش به قلبم سرازیر شد ...

بارداری سختی رو با تو داشتم عزیزم ... 9 ماه تمام ترس از دست دادنت رو داشتم ... یکماه تمام استراحت مطلق بودم ... وقتی سالم اومدی تو بغلم ... نمی دونستم چطوری میشه خدا رو شکر کرد ... چطوری میشه  زیر بارش اینهمه محبت خدا ایستاد و از عشق بهش نمناک نشد ...کودک فرشته گونه ای رو در آغوش کشید و غرق مهر خداوندگار نشد ....

امیر علی عزیزم .. خیلی می خوامت مامانی ... عاشقتم ... عاشق خنده های قشنگت ... عاشق همه ی شیرینی های وجودت و عاشق همه ی بودنت ...

ارزومه بزرگ شدنت رو ببینم .. بالیدنت ... سلامتیت .. موفقیتت

وجود تو انقدر تو وجودم تنیده شده که لحظه ای نبودنت رو به خاطر نمیارم ... انگار همیشه با ما بودی ... انگاری از همیشه تا همیشه  کنار ما و در جمع ما بودی ...

امروز و در روز تولدت قلبم خیلی سنگینه ... سنگین از عشق .. از مهر ... از خواستن .. و از خواهش ... خواهش بهترینها برای همیشه ی تو ... قشنگ مامان .. مهم نیست که الان و در ساعت تولدت  کنارت نیستم تا با همه ی مهرم دوباره گونه های نازت رو به گونه ام بمالم و از عشق سرشار بشم ... مهم اینه که هر جا باشم و هر جا باشی عاشقانه دوستت دارم مامانی گلم ...

تولدت مبارک ستاره ی من ... فرشته ی اسمونی قلبم

 

-           دوستت دارم خدا جونم به خاطر امیرعلی سالم و نازی که بهم بخشیدی ... دوستت دارم خدا به خاطر مهر ماهی که امیرعلی رو به آغوشم بخشیدی ...  دوستت دارم خدا به خاطر یکسالی که در پناه مهرت حفظش کردی ... دوستت دارم خداجونم به خاطر بودنت به خاطر نگاه مهربونت به من ...


یکشنبه 92/7/14 ساعت 7:58 صبح
نویسنده :  سمیه

 

داشتم اولین پست وبلاگ رو نگاه می کردم ... جالب بود ... شروع نوشتنم اینجا واسه ایلیا حدود یازده ماهگی ایلیا جون بود ...حالا هم که قصد دارم از شیرین عسلم ... امیرعلی عزیزم ... بنویسم حدود یازده ماهشه ...

یجورایی هر چی برای بچه اول ذوق داری که هی بگذره و مراحل بعدی رشدش رو ببینی واسه بچه دوم دوست داری دنیا بایسته و زمان متوقف بشه و تو از لحظه لحظه ی زندگی نوزادت لذت ببری و عطر خوش وجودشو تو نگاهت حفظ کنی ... چون حالا دیگه خوب می دونی که زمان به چشم برهم زدنی خواهد گذشت و کودکت زود زود بزرگ میشه .. اونقدر زود که در باورت نمی گنجه

امیر علی منم با همین سرعت سرسام اور زندگی ... داره بزرگ میشه ...حتی خیلی سریعتر از ایلیا ...

   یه روزی توی باورم نمی گنجید ادم توی دلش اینهمه ظرفیت داشته باشه ... اینهمه عاشق شدنو بتونه ... اما حالا دیگه خوب میدونم که اگه هزار تا دیگه هم خدا بهم بچه بده این توانایی رو دارم که هر هزارتاشونو عاشق باشم .. بدون اینکه محبتم به قبلی کم بشه ...

امیرعلی کوچولوی ما بدجوری تو دلمون جاشو باز کرده ... یجورایی انگار همیشه بوده و تصور یه لحظه نداشتنش قلبم رو فشار میده ...

من هنوز توی دلم یه عشق بزرگ دارم ... عشقم به ایلیا نه تنها کم نمیشه بلکه هی بالنده تر و زیبا تر میشه ... مهرم به ایلیا انقدر عمیقه که با همه ی وجودم عاشقانه دوسش دارم ...

و این روزها که امیر علی نازم خانواده ی کوچیک ما رو تکمیل کرده دلم پر از مهری خدائیه ... خدائی که بی حساب بهم بخشیده و از فرشته های آسمونی و معصومش ... دو تا از بهترینهاشو به من هدیه کرده ..

امیرعلی کوچولوی من زودتر از وقت موعدش صبح زود جمعه 14 مهرماه 91 پاهای کوچولوشو به دنیا گذاشت ... هنوز از اثر مالش گونه هاش درست در لحظه ی تولد روی گونه ی راستم مسحور و مشعوفم ... بیمارستان نیکان میزبان قدمهای نوزاد زیبای من بود و خانوم دکتر آهنگری زحمت به دنیا اومدنشو کشید ...   امیرعلی هم که مثل ایلیا زود به دنیا اومد 2800 وزنش و49 قدش بود ... خیلی کوچولو بود ... با پوستی سفید و موهای نرم مشکی...

به زودی مثل ایلیا یه روز شمار از روزای تولدش تا حالا میذارم که براش به یادگار بمونه 

 

 یه جورایی دلم می خواست واسه امیرعلی یه وبلاگ جدا درست کنم و اینجا هم فقط واسه ایلیا بمونه ... اما دیدم که من با اینهمه مشغله کاری به یک وبلاگ هم خیلی کم می تونم رسیدگی بکنم چه برسه به 2 تا .... اینجا از ستاره های طلایی زندگیم می نویسم و براشون به یادگار می ذارم ... گرچه دیگه محیط وبلاگستان رو زیاد دوست ندارم و دیگه به نظرم اون ذوق و شوق زمان کوچولوئیهای ایلیا وجود نداره ... بیشتر دوستان قدیم هم دیگه نیستند و نمی نویسند ... اما من به امید خدا سعی می کنم که همچنان باشم هرچند دیر به دیر یا کوتاه ..


شنبه 92/7/6 ساعت 4:27 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تولدت مبارک مهر ماهی مامان
ستاره ی کوچکم
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
341532 :کل بازدیدها
12 :بازدید امروز
5 :بازدید دیروز
درباره خودم
ستاره های طلائی
سمیه
یه شب سرد زمستون یه شب پر از ستاره‏های پررنگ قایم شده زیر مه‏آلودی شبهای تهرون: خدا تن یکی از فرشته‏های کوچولوش پالتویی از نور پوشوند. بوسه‏ای از گونه صورتیش گرفت و ... یهو فوتش کرد پایین. و من ... مبهوت از این همه حس ناشناخته درون سینه تپنده‏ام نام این فرشته کوچولو رو گذاشتم ... ایلیا....* یه نیمه شب توی پاییز ... پر از مهر ... بازم عطر خدا توی لحظه هام پیچید ... بازم خدا یه فرشته واسم فرستاد ... یه فرشته ... متولد ماه مهر ... سینه ام یه بار دیگه تپشی خدایی گرفت و امیرعلی نامی قدم به دنیام گذاشت.* و آسمان دل من اینک پر است از ستاره های طلایی ... هدیه های آسمانی خداوند مهربانم*
حضور و غیاب
لوگوی خودم
ستاره های طلائی
لینک دوستان
امید زندگی سحر جون
ستایش ندا جون
پگاه جون و پارسا جون
زندگی و پر حرفیهای من
آرش وروجک
گلهای زیبای زندگی
یونا جون
دیبا و پرند جون
خانوم ناظم
نارگلی جونم
پرنیان بلاچه
خاطرات زهرا نازنازی
ثمانه و مهدیار گل
هیراد و آراد رنگ زندگی
ایلیای مامان میتی
حرم دلم (سنای نازم)
دردونه جون
ارشیا گلی
بولک و لولک
یه جای دنج
صحرا ، مثل هیچکس
پویان مامان
پریسا
دل‏آرام الهام جون
سارا ناناز
لیدا فرشته کوچولو
عشق است به آسمان پریدن
هانا جون مامان مهین
من و دخترم ریما
دلتنگی های بیتا
زینب دخمل ناز
ته تغاری حدیثه جون
پوریا و آریا
بهنیا جون
حامی و مانلی
دانیال بهار جون
ایلیای مامان سمیه
پرهام و پارمین
پردیس و شازده کوچولو
ایلیا و هانای هدیه جون
مهدیار مریم جون
خاطرات آلما جون
ایلیای مریم جون
نیکا جونم
نوید گل
پریا عشق لیلا جون
خاطرات راحله و عشقولیش
فاطمه گل بهار مریم جون
پارمیس تکه ای از بهشت
آندیای مژگان جون
مامانی وروجک
محمد حسین
ماجراهای شهراد جان
هیژا کوچولو
روستایی به نام قلبستان
یه دل خاکی با کلی پاکی
ایلیای مامان رویا
ریحانه زهرا جون
نازنین فاطمه جون
هستی جون
ایلیا جون
آرمان شازده کوچولو
دست نوشته های مریم
شرمینه شهرزاد جون
مانا و مانیا دخترای آسمون
نیکان جون
ایلیای مامان بیتا
مانی کوچولو و مامان
آرین کوچولو
آقا احسان
مزدا و پیشی
مامان کوچولو
دنی دردونه
دوقلوهای بیتا جون
کسری و بچه های خاله اش
فاطمه زهرا کوچولو
سمانه بانو
ستایش سمیه جون
پارسای ریحانه جون
مدار صفر درجه
ستاره ما
زهرای مامان ناهید
نورا کوچولو
معصومه سادات محدثه جون
رادین جون
سینا گل من
امیرمهدی مامان اکرم
آزاده
پوریای مامان عسل
ارمیا گل پسر
بنفشه
اشتراک
 
آرشیو
بهمن 85
اسفند 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر87
شهریور87
مهر 87
آبان87
آذر 87
دی87
بهمن 87
اسفند87
فروردین88
اردیبهشت88
تیر 88
شهریور88
آبان 88
مهر 89
ابان 89
اسفند 89
تیر 90
شهریور 90
بهمن 90
اسفند 90
مهر 91
آذر 91
اسفند 91
طراح قالب